جدول جو
جدول جو

معنی پل لوه - جستجوی لغت در جدول جو

پل لوه
(پِ لْ، لُ وِ)
پل وه (نیکلادو). کاردینال فرانسه. یکی از رؤساء ’لیگ’. (1518- 1594م.)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پِ)
مجموعۀ ارتفاعات کوهی از آلپهای بالا (دفینه) درفرانسه و نیز نام قلۀ آن کوه به ارتفاع 3954 گز
لغت نامه دهخدا
(پَ لُ وِ)
پل. ریاضی دان و سیاستمدار فرانسوی، عضو آکادمی علوم. متولد در پاریس. تألیفات او در مباحث آنالیز و مکانیک است. وی در سال 1917 و 1925 میلادی نخست وزیر بود. مولد وی بسال 1863 و وفات در 1933 م
لغت نامه دهخدا
(پِ وِ / پِ لُ وِ)
نیکلادو. کاردینال فرانسه، یکی از رؤسای لیگ (اتحاد کاتولیکها در فرانسه در اواخر مائۀ شانزدهم میلادی) مولد ژوی سوتل بسال 1518 میلادی و وفات در 1594
لغت نامه دهخدا
(گِ گَ)
دهی است از دهستان لنگا از شهرستان شهسوار واقع در 23000گزی جنوب خاوری شهسوار و1000گزی جنوب راه شوسۀ شهسوار به چالوس. هوای آن معتدل و دارای 65 تن سکنه است. آب آن از رود خانه کاظم رود و محصول آن برنج و چای است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
کرسی وانده از ناحیۀ سابل دلن، دارای 570 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ وِ)
نام کرسی بخش لت از ولایت کائورس نزدیک لت بفرانسه. دارای راه آهن و 1745 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ اَوْ وَ)
امپراطور روسیه پسر کاترین دوم متولد در پطرسبورگ بسال 1754 میلادی وی از 1796 تا 1801 میلادی سلطنت کرد و بر اثر توطئۀ درباری کشته شد
پاپ از سال 757 تا 767 م
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ)
نام پلی در اصفهان و آن یک فرسخ دورتر از پل شهرستان است و چوم نام قریۀ مجاورآن است. (کتاب اصفهان تألیف حسین نورصادقی ص 39)
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ دُوْ وُ)
پاپ از1464 تا 1471م
لغت نامه دهخدا
(پُ)
رودخانه ای است که به بحر خزر میریزد و محل صید ماهی است. (از جغرافیای اقتصادی ایران تألیف کیهان ص 32)
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ سِوْ وُ)
اسکندر فارنز، پاپ از 1534 تا 1549م. مؤسّس سنوذس (کنسیل) ترانت
لغت نامه دهخدا
(پُ)
کاستر و پل لوکس دو پهلوان افسانه ای که بعقیدۀ یونانیان قدیم پسران ژوپیتر و لدا باشند که به آسمان برداشته شدند و صورت توأمان محسوخ آن دو پهلوان است. (ایران باستان ج 2 ص 1727 و 1741)
لغت نامه دهخدا
(پَ لَ)
نام یکی از دیه های کلاررستاق. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 108)
لغت نامه دهخدا
(پْلِ / پِ لِ لُ)
ربر کنت د. رجل سیاسی فرانسه، متولد در رن بسال 1699م. وی بمیل خود با سه هزار تن داوطلب بمدد استانیسلاس اول پادشاه لهستان به دانتنزیک رفت و همانجا بسال 1734 میلادی درگذشت
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نهری بجانب شمال شرقی روسیه و آن از کوه اووالی واقع در حدود ایالت دولکدا سرچشمه گیرد و در خطۀ پرم، بسوی جنوب غربی جاری شود و پس از طی مسافتی در حدود 100 هزار گز بنهر کامه که از رودخانه های تابع ولگا میباشد ریزد. قسمت اعظم از مجرای آن برای سیر ’صال’، یعنی تیرهای به هم بسته صلاحیت دارد و مجرایش به التمام برای سیر سفائن مناسب است. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
قله و مرتعی در مسیر راه کدیر به نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
زائده های غیرقابل استفاده
فرهنگ گویش مازندرانی
تیر وسط اتاق که زیر پلور گذاشته شود، ستون بنا
فرهنگ گویش مازندرانی
جوش جوشش
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
آدم وارفته و بی قواره
فرهنگ گویش مازندرانی
کوهی در بیست و شش کیلومتری جنوب شهرستان کتول که ارتفاع
فرهنگ گویش مازندرانی
دیگ بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی
کت نمدی چوپانان، چوخا
فرهنگ گویش مازندرانی
لال گنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
نام پلی است، در مسیر راه نیاک از دهستان بالا لاریجان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
دیگ پلو
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی هم زن ابتدایی جهت کره گیری از ماست
فرهنگ گویش مازندرانی